سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تلخ و شیرین امروز

صفحه خانگی پارسی یار درباره

گزیده ای از بیانات مقام رهبری درباره زنده بودن نام و یاد امام حس

    نظر

هر جا فسادی باشد امام حسین (ع)زنده است،با شیوه و عمل خود دارد می گوید که شما باید چه کار کنید،تکلیف اینست.لهذا باید یاد امام حسین و یاد کربلا زنده باشد چون یاد کربلا درس عملی را جلوی چشم می گذارد.متاسّفانه در کشورهای اسلامی دیگردرسهای عاشورا شناخته شده نیست!

اما مردم در کشور ما امام حسین را میشناختند وقیام امام حسین را می دانستند،لذا وقتی امام خمینی(رضوان الله علیه) فرمودند که محرم ماهی است که خون بر شمشیر پیروز است،مردم تعجب نکردند،حقیقت هم همین شد،خون بر شمشیر پیروز شد.  

امام حسین (ع)با عملی بزرگ تکلیف را روشن ساخت،ملّتی که اسیر است،ملتی که در بند است،ملتی که دچار فساد سران است، ملتی که دشمنان دین بر او حکومت می کنند و زندگی و سرنوشت او را در دست گرفته اند،باید از طول زمان بفهمند که تکلیفشان چیست؟چون امام حسین(ع)نشان داد که در چنین شرایطی باید چه کار کرد؟با زبان نمیشود .اگراین مطلب را با صد زبان می گفت و خودش نمی رفت ،ممکن نبود این پیغام از تاریخ عبور کند و برسد.فقط نصیحت کردن و به زبان گفتن از تاریخ عبور نمیکند،هزار جور توجیه میکنند; باید عمل باشد، آن هم عملی چنین سخت،فداکاری با چنین عظمت و جانسوز که امام حسین انجام داد.امام حسین (ع)در بیانات خود فهماند که برای دنیای اسلام در چنین شرایطی مبارزه با اصل قدرت طاغوتی و اقدام برای نجات انسانها از سلطه ی شیطانی و اهریمنی آن قدرت واجب ترین کارهاست.

عاشورا به غیر از درس،یک صحنه ی عبرت است.باید انسان در این صحنه نگاه کند تا عبرت بگیرد؟یعنی خود را با آن وضعیت مقایسه کند،بفهمد در چه حال و وضعیتی است.چه چیزی او را تهدید می کند و چه چیزی برای او لازم است. این را عبرت می گویند.بنابراین عوامل اصلی این گمراهی و انحراف عموم دو چیز است:یکی دور شدن از ذکر خدا که مظهر آن نماز است و محاسبات معنویت و خدایی را از زندگی کنار گذاشتن.دوّم «واتّبعوا الشّهوات»دنبال شهوترانی رفتن،دنبال هوسها رفتن و در یک جمله دنیا طلبی، به فکر جمع آوری ثروت.اینها را اصل دانستن و آرمانها را فراموش کردن.و نتیجه این میشود که افرادی مثل عمر بن سعد و شمر وعبیدالله بن زیاد رؤسا می شوند و شخصی مثل حسین بن علی (ع)به مذبح می رود و در کربلا به شهادت می رسد.   

 

عشق فقط عشق حسین


قطره ای از سیره پیامبر با نگاهى به قرآن کریم

    نظر

* وجود پیامبر منّتى بود بر بشریّت: «منّ اللّه على المؤمنین» «1»

رحمتى بود براى هستى: «رحمةً للعالمین» «2»

الگوى ابدى بود براى نسل بشر: «فى رسول اللّه اسوة حسنة» «3»

گواه و شاهدى بود بر همه انبیاء: «جئنا بک على هؤلاء شهیدا» «4»

* خداوند دو وصف رأفت و رحمت را که از اوصاف الهى است، براى پیامبرش نیز آورده است: «رئوفٌ رحیم» «5»

اگر به مکه سوگند مى‏خورد به خاطر حضور پیامبر در آنجاست: «لا اقسم بهذا البلد و انت حلّ بهذا البلد» «6»

اگر ما براى یک لحظه بر او صلوات مى‏فرستیم، آفریدگار هستى و فرشتگان معصوم دائماً بر پیامبر صلوات مى‏فرستند: «انّ اللّه و ملائکته یصلون على النبّى» «7»

* خداوندى که دنیا را اندک و قلیل مى‏شمرد: «متاع الدنیا قلیل» «8»، خُلق پیامبر را عظیم مى‏داند: «انّک لعلى خلق عظیم» «9»

ما فراموشکاریم، اما خداوند وعده داده که آنچه بر پیامبرش نازل کرده، هرگز آن را فراموش نکند: «سنقرئک فلا تنسى» «10»

* گاهى در یک آیه کمالات پیامبر را پى در پى رقم زده است: «شاهداً و مبشراً و نذیراً و داعیاً الى اللّه باذنه و سراجاً منیراً» «11»

* نزدیک‏ترین فرد هستى به ذات مقدس خداوند، پیامبر اسلام است، تنها درباره او این آیه نازل شد: «ثم دنى فتدلّى» «12»

* پیامبر، در گفتار معصوم است و هرگز از روى هوى و هوس، سخنى نگفته است: «ما ینطق عن الهوى» «13»

در نگاه، معصوم است و چشم او به انحراف نرفته است: «ما زاغ البصر» «14»

قلب و روح او معصوم است و هرگز به خطا نرفته است: «ما کذب الفؤاد ما رأى» «15»

* در قرآن، بارها نام پیامبر در کنار نام خداوند آمده است. به چند نمونه توجه کنید:

عزّت، براى خدا و رسول است. «و للّه العزّة و لرسوله» «16»

از خدا و رسول اطاعت کنید. «اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول» «17»

دعوت خدا و رسول را اجابت کنید. «استجیبوا لله و للرسول» «18»

خدا و رسول را یارى کنید. «ینصرون الله و رسوله» «19»

از معصیت و اذیت خدا و رسول دورى کنید. «و من یعص الله و رسوله ...» «20»، «الذین یؤذون الله و رسوله ...» «21»

 

______________________________
(1). سوره آل عمران، آیه 164(2). سوره انبیاء، آیه 107(3). سوره احزاب، آیه 21(4). سوره نساء، آیه 41(5). سوره توبه، آیه 128(6). سوره بلد، آیات 1 و 2(7). سوره احزاب، آیه 56(8). سوره نساء، آیه 77(9). سوره قلم، آیه 4(10). سوره اعلى، آیه 6(11). سوره احزاب، آیات 45- 46(12). سوره نجم، آیه 8 (13). سوره نجم، آیه 3(14). سوره نجم، آیه 17(15). سوره نجم، آیه 11(16). سوره منافقین، آیه 8(17). سوره نساء، آیه 59(18). سوره انفال، آیه 24(19). سوره حشر، آیه 9(20). سوره نساء، آیه 14؛ سوره مائده، 56؛ سوره احزاب، 57(21). سوره احزاب، آیه 57


اهانت به پیامبر اعظم

چند وقت پیش اخباری را از تلویزیون شنیدم که ناراحتم کرد اینکه یک فیلم موهنی توسط کارگردان اسرائیلی-صهیونیستی در باب اهانت به پیامبر عظیم الشان ساخته شده است البته این قضیه برای بار اول نیست که اتفاق می افتد بلکه از چند سال پیش بارها به پیامبر اسلام توهین شده بود آن هم در کشور هایی که ادعای آزادی بیان دارند ولی مسلمانها در آن کشور حق هیچگونه آزادی را ندارند.در آن فیلم به پیامبر تهمت هوس بازی و شهوت رانی را داده بودند و این برای ما مسلمانها دردآور بود چرا که بررسی منصفانه قضیه نشان میدهد که این ازدواجها به انگیزه های خاصی مثلاًسیاسی و اجتماعی و جلب قبایل و مصالح اسلام و غیره صورت گرفته بود.

در تاریخ اسلام آمده است که پیامبر در سن 25 سالگی یعنی دوران شور و هیجان جوانی با خدیجه بانویی که با او تفاوت سنّی زیادی داشت و نشاط و جوانی اش را از دست داده بوداما بانویی با شرافت بود،ازدواج کرد ومدت 25 سال با او زندگی کرد و پیامبر قبل از فوت خدیجه با هیچ زن دیگری ازدواج نکرد  با آنکه تعدّد زوجات در عربستان آن زمان رایج بود.

بعد از خدیجه پیامبر با زنانی که ازدواج می کردند نوعاً زنانی سالخورده و بیوه و بی پناه بودند و هر یک از آنان از یک قبیله بودند و با هم هیچ نسبتی نداشتندو بعضی از آنها با ناسازگاریها و حسادتهای زنانه بارها پیامبر را رنجانده بودند. حال به نظر شما این ازدواجها با عیش و خوشگذرانی سازگار است؟ در صورتی که پیامبر در کنار این زنان باز یاد خدیجه را گرامی می داشت طوری که عایشه یکی از همسران پیامبر،خود می گفت من با آنکه خدیجه را ندیده بودم به او حسودی می کردم.

ام حبیبه یکی از همسران پیامبر

حال می خواهیم علت ازدواج پیامبر را با یکی از همسرانش بررسی کنیم:ام حبیبه دختر ابوسفیان دشمن سر سخت اسلام بود.ام حبیبه با همسرش به حبشه هجرت کرد.عبیدالله درآن کشور مرتد و مسیحی شد و در اثر میگساری از دنیا رفت.پیامبر پس از شنیدن این خبر از نجاشی پادشاه حبشه خواست ام حبیبه را به عقد او درآورد.ام حبیبه تا یک سال بعد در حبشه بود و وضع بازگشت او معلوم نبود وسپس به مدینه بازگشت.این اقدام پیامبر جنبه دلجویی از این زن مسلمان داشت زیرا او از پدر و اقوام بت پرست خویش بریده و در سرزمین غربت شوهر خویش را از دست داده بود.

امّ سلمه  

او هسر ابو سلمه مخزومی پسر عمه پیامبر بود.ابوسلمه در جنگ احد زخمی شد و بعد به شهادت رسید.همسراو ام سلمه سخت غمگین شده بود زیرا کسی را نداشت.پیامبر یک سال بعد با او که درآن هنگام به سن پیری و سالخوردگی رسیده بود و 4فرزند داشت ازدواج کرد.در واقع هدف پیامبر از این ازدواج سرپرستی او و فرزندان یتیمش بود با اینکه ریاضت و سختی برایش به همراه می آورد. حال آنکه در آن زمان رئیس های قبایل به دلیل افزایش نفوذ معنوی  پیامبر و بالا رفتن موقعیت سیاسی و اجتماعی حضرت افتخار می کردند که پیامبر با دختر آنها ازدواج کند./

این 2 نمونه از ازدواجهای پیامبر اسلام بود.حال شما نیز می توانید با مطالعه تاریخ ازعلت ازدواجهای پیامبر با خبر شوید و خودتان قضاوت کنید!


نامه ای به امام غریب

گل تقدیم شمابا سلام آقا جان

امروز روز ولادت شماست.وهمه این روز را جشن می گیرند ونقل شیرینی برای هم پخش می کنند.حال سوال من اینست که این جشن و شادی برای شماست یا برای دل خودمان- نمی دانم در این روز که ما شاد هستیم و خنده بر لبمان نشسته ودعای فرج لقلقه ی زبانمان،تو هم شاد هستی!آخر این چه جشن تولدی است که صاحب جشن نیست و اینکه شاید صاحب جشن در آنروز از ما دلگیر باشد .

آقا جان آیا من فقط با پخش نقل و شیرینی آن هم در یک روز از سال می توانم شما را شاد کنم الان هم که جشن وسرورهای ما به ریا آغشته شده؟کمی که با خود فکر می کنم می بینم چه مسخره است که من تمام سال آقا را با اعمال و رفتار خودم ناراحت کنم و بعد در یک روز از سال بیایم برای آقا جشن بگیرم.امروز هم پنج شنبه مصادف باروز ولادت شماست،و میدانم که شب نامه اعمال ما را خدمت شما می آورند حال اگر من امروز در خیابان کلی شیرینی و شکلات پخش کرده باشم ولی غافل از اینکه همسایه من دیشب گرسنه خوابیده،این باعث رنجش شما نمی شود! کاش همه بدانیم جشن گرفتن و پخش شیرینی دل امام را شاد نمی کند بلکه طبق گفته بزرگان گناه نکردن ما و نماز خواندن در اول وقت دل آقا را شاد می کند.

آقا جون تازه می فهمم که چقدر غریبی...  عاشقانه


گذری کوتاه بر سیر زندگانی حضرت امام خمینی

در نخستین روز فصل پائیز سال 1281،سالروز ولادت حضرت زهرا(ع)در شهرستان خمین کودکی پا به عرصه حیات گذارد که نامش را روح الله نهادند.در 5ماهگی با به شهادت رسیدن پدر بزرگوارش حاج آقا مصطفی به جرگه نخستین فرزندان شهید انقلاب اسلامی پیوست.ایشان سالهای اولیه تحصیل را در زادگاه خود طی نموده ودر 16 سالگی با حضور در حوزه علمیه اراک نزد آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری به کسب علم پرداختند.با ورود ایشان به قم دایره کسب معرفت و کوششهای علمی ایشان گسترده تر شد تا اینکه در سن 25 سالگی به درجه اجتهاد نایل گردیدند.با فرا رسیدن دهه چهل مبارزات سیاسی ایشان رسماًبا اعتراض به تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی شروع شد.

ایشان علیرغم تهدیدهای فراوان بارها دستگاه حکومتی را مورد اعتراض شدید قرار دادند که ازآن جمله میتوان به سخنرانی صریح ایشان در13خرداد سال 1342مصادف با عصر عاشورا در مدرسه فیضیه و همچنین بیانات کوبنده و تاریخی ایشان در 4آبان سال 43 به مناسبت طرح آمریکائی و ننگین احیای کاپیتولاسیون اشاره نمود.و امام خمینی پس از دستگیری در13 آبان سال43 به ترکیه تبعید شدند.پس از هجرت امام 

ادامه مطلب...